جدول جو
جدول جو

معنی نبض نگار - جستجوی لغت در جدول جو

نبض نگار
آلتی که روی شریان زند اعلا وصل می شود و ضربان های آن را ثبت می کند، اسفیگموگراف
فرهنگ فارسی عمید
نبض نگار
(نَ نِ)
وسیله ای که با آن قوت و ارتفاع ضربان نبض را ترسیم کنند و اندازه گیرند
لغت نامه دهخدا
نبض نگار
در فرانسوی دلزننگار تبرگ نگار آلتی که بوسیله آن منحنی نبض شریانی رارسم میکنند. اصل این دستگاه برپایه زیادترمحسوس کردن وظاهرنمودن موج شریانی استواراست. نبض نگاری که معمولادر پزشکی بکار میرودبنام نبض نگارریچاردسون (نام سازنده اش) موسوم است وآنرابدورمچ دست می بندندبطوری که دگمه نبض نگاربرروی شریان رادیال درمحل ناودان نبض قرارگیرد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کُ رَ دَ / دِ)
که بت را بنگارد. که تصویر بت را کشد. بتگر.
لغت نامه دهخدا
(دَ)
طبیب. پزشک. (ناظم الاطباء). نبض شناس. که نبض بیمار گیرد
لغت نامه دهخدا
تصویری از نبض گیر
تصویر نبض گیر
نبض شناس پزشک
فرهنگ لغت هوشیار